نخستین بار که سریال «ستایش» مورد توجه مخاطبان صداوسیما قرار گرفت، مربوط به سال ۱۳۸۹ میشود. داستان تلخ وعجیبی از دختر جوانی که مشکلات و دردسرهای زیادی را در زندگی شخصی خود تجربه میکند و وجود نقشهایی مانند حشمت فردوس با بازی داریوش ارجمند، مخاطبان را جذب این سریال میکند. اما در همان سری اول انتقادات زیادی به باگهای فیلمنامه، پرداخت سوژه، گافهای کارگردانی و نویسندگی و تم تلخ و کشدار این سریال مطرح شد و خیلیها را به آنجا رساند که این سریال میخواهد همه چیز را برای اشک گرفتن از مخاطب فراهم کند.
فصل نخست؛ مصیبتنامهای برای «ستایش»
داستان فصل نخست این سریال اینگونه بود که قصه یک دختر جوانی به نام ستایش را روایت میکند که برای نجات برادرش از خطری که در پی فرار او از خدمت سربازی وی را تهدید میکرد، به دوست برادر خود، طاهر فردوس، پناه برده و با تمهیداتی برادرش را راهی مرز میکند. محمد، برادر ستایش در مرز کشته میشود و طاهر به زندان میافتد. در نهایت با رضایت خانواده محمد از زندان آزاد شده و از آنجایی که مجذوب و شیفته ستایش شده بود، علیرغم مخالفت خانواده خود و خانواده ستایش و با وجود میل باطنی ستایش، با او ازدواج میکند و صاحب دو فرزند دختر و پسر میشود. تا اینجا همه چیز برای رسیدن خط قرمز به کلیشههای سریالسازی ایرانی فراهم بود. اما سریال در اینجا به نقطه پایانی نرسید و طاهر همسر ستایش در پی ماجرای حسادت همسر برادر خود (انیس، همسر صابر) که برادر بزرگتر او و در واقع پسر بزرگتر حشمت فردوس (پدر طاهر فردوس) به حساب میرفت، که مبنی بر علاق شدید پدر طاهر به او و با توجه به مال و ثروت زیاد او بود، متهم به حمل مواد مخدر گشته و پس از فرار از دست مأموریا در تصادفی به کما رفته، فوت میکند. از اینجای سریال سیر داستان تلختر و عجیبتر میشود ستایش در فراق برادر، همسر و مادر خود و با توجه به وضعیت نامناسب پدر خود به زندگی با دو فرزندش همچنان ادامه داده و برای فرار از پدر شوهر خود حشمت فردوس که به دنبال محمد میگشت تا به گفته خودش اسم وی را به یدک بکشد، راهی دیار دیگری میشود و در نهایت پدر خود را نیز از دست میدهد؛ ولی همچنان محکم و استوار به زندگی و آینده فرزندانش میاندیشد.
فصل دوم؛ گرههای غیرواقعی و کیفیت پایین
در فصل دوم این مجموعه، ستایش با دو فرزند خود نازگل و محمد و با نام مستعار رودباری (به جای فردوس) و پس از گذشت ۲۲ سال از آن قضایا در منطقهای در شمال کشور زندگی میکند و صاحب رستورانی محبوب در میان مردم است. پسر او محمد، ماهیفروشی دارد و با موتور ماهی به خانهها میبرد. به صورت اتفاقی حشمت فردوس با خانوادهاش در شمال به ویلایشان آمدهاند، از محمد ماهی میخرند و محمد هربار با یک بهانهای به آن خانه میرود؛ چون هم از نوه دختر حشمت فردوس خوشش آمده و میخواهد پیش وی کار کند تا به مقامی بالا برسد و ثروتمند شود. پس از آن بعد از فعل و انفعالاتی عجیب، ستایش دوباره مجبور میشود با حشمت فردوس رودرو شود واین داستان باز دنبالهدار میشود.
اوجگیری انتقادات تا توقف پخش سریال
اما فصل دوم سریال ستایش انتقادات فراوانی را به سمت عوامل سریال روانه کرد و باعث شد رئیس وقت سازمان صداوسیما در سال ۱۳۹۳ یعنی عزتاله ضرغامی، دستور توقف پخش این سریال را صادر کند. در واقع در آن مقطع اولین باری بود که یک سریال به واسطه «کیفیت پایین» روند پخش آن متوقف میشود. توقفی که در نوع خود اگر نگوییم در تاریخ رسانه ملی بیسابقه بوده، قطعاً کم سابقه بوده؛ زیرا تولید یا پخش برخی مجموعهها در چند دهه اخیر به دلیل حساسیتهای سیاسی، امنیتی، قومی و مذهبی متوقف شده، اما هیچگاه بحث کیفی به میان نیامده بود
فصل سوم؛ ستایش پیر چگونه جوان شد؟
حالا پخش سری سوم سریال ستایش دوباره حاشیههایی را به همراه داشته است. یکی از مهمترین این حواشی این است که نرگس محمدی بازیگر نقش ستایش که در سری دوم این سریال گریم زنی میانسال را داشت، در سری سوم و جدید این سریال جوان شده و همین موضوع دوباره سوژه نقد و حتی طنزپردازی کاربران شبکههای اجتماعی شده است. در این زمینه، آرمان زرینکوب تهیهکننده سریال «ستایش» درباره انتقادات نسبت به چهرهپردازی بازیگر نقش اصلی این مجموعه در فصل سوم، گفت: ما در سریال «ستایش ۱» با یک زن ۲۰ ساله رو به رو بودیم و در فصل دوم با یک زن ۴۰ ساله و حالا در فصل سوم که این شبها روی آنتن شبکه سه میرود شاید در روند داستانی تنها چند ماه از فصل دوم گذشته باشد. این انتقادها پیش از این، نسبت به فصل دوم هم وجود داشت. «ستایش ۲» هم که شروع شد عدهای گفتند چرا ستایش پیر نشده و با یک عینک چهرهاش تغییر کرد، اما اگر به اطراف خود نگاه کنید خانم ۴۰ ساله پیر نیست که بخواهیم او را پیر کنیم و به صورتش چروک اضافه کنیم.
خواننده تیتراژ «ستایش»: به حاشیهها دامن نزنید /مهر: اشکان کمانگری، خواننده موسیقی ایرانی در تشریح تازهترین فعالیتهای خود از تلاش برای انتشار آلبومی تازه به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان و تجربه متفاوتش در تیتراژخوانی برای «ستایش» گفت. کمانگری، درباره تازهترین کارهای خود گفت: متاسفانه اوضاع و احوال موسیقی ایرانی اکنون به گونهای نیست که بخواهیم به طور کاملاً برنامهریزی شده و دقیق درباره برنامههای آینده توضیح بدهیم؛ زیرا تولید یک اثر موسیقایی نیازمند عبور از هفتخوان رستم است که واقعاً شرایط فعالیت در نظام تولید و فروش محصولات موسیقایی را برای یک هنرمند یا گروه هنری سخت میکند. این خواننده در بخش دیگری از صحبتهای خود به حضورش در خوانندگی تیتراژ ابتدایی سریال «ستایش ۳» اشاره کرد و گفت: یکی از اتفاقات ماههای اخیر همکاریام با فرید سعادتمند، آهنگساز خوب کشورمان بود که بسیار مشتاقیم در کنار یکدیگر تجربهای را برای تولید آلبوم هم داشته باشیم. یکی از این همکاریها مربوط به تولید قطعه «رازهای مگو» با ترانهای از محمدمهدی سیار شاعر توانای کشورمان است که پس از انتخاب از سوی شبکه سه سیما برای تیتراژ ابتدایی سریال تلویزیونی «ستایش ۳» با استقبال خوبی هم از سوی مخاطبان مواجه شده است. این هنرمند در پایان به برخی حاشیههای پیش آمده در روزهای اخیر پیرامون حضورش در تیتراژ سریال ستایش و مقایسه این قطعه با تیتراژ پایانی سریال به خوانندگی شهاب مظفری، اشاره کرد و گفت: در این یکی دو روزه در فضای مجازی برخی مطالب را میخواندم که تلاش میکردند بنده را در تقابل با هنرمند عزیز آقای شهاب مظفری قرار دهند؛ در حالی که موسیقی من کاملاً دنیای متفاوتی دارد و این تفاوت چیزی از ارزشهای ارائه انواع موسیقی در جامعه کم نمیکند. بنابراین مایلم شرایط به گونهای باشد که به این حاشیهها دیگر دامن زده نشود.